نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 9 فروردين 1392
بازدید : 459
نویسنده : MOHAMMAD MOGHERI

 

 

 نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود او ب

 کارفرمایش گفت که می‌خواهد ساختن خانه را رها کند 

و اززندگی بی‌دغدغه در کنار همسر و خانواده‌اش لذت ببرد.

کارفرما از اینکه دید کارگر خوبش می‌خواهد کار را ترک کند،

 ناراحت شد. او از نجار پیر خواست که به عنوان آخرین کار،

 تنها یک خانه‌ی دیگر بسازد.

 

نجار قبول کرد، اما کاملاً مشخص بود که دلش به این کار

 راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار

 نامرغوبی استفاده کرد و با بی‌حوصلگی، به ساختن خانه

 ادامه داد..

وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای بررسی خانه آمد. او

 کلید خانه را به نجار داد و گفت: «این خانه متعلق به توست. این هدیه‌ای است از طرف من برای تو.»

نجار یکه خورد. مایه تأسف بود! اگر می‌دانست که خانه‌ای برای خودش می‌سازد، حتماً کارش را به گونه‌ای دیگر انجام می داد

 




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نعمت است نه فاجعه رفتن کسی که لایق نیست .............

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عمومي و ورزشي و علمي و آدرس msahand.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com